ربه‌کا

ساخت وبلاگ
سال ٨٨ 
ساعت ٥-٦ عصر
خیابون اصلى گوهردشت
من و یه قلم کاغذ! 
کلى یادداشت که سرنوشتشون لاى خاطراتم گم شد
کلى سوال 
کلى جواب
کلى اشتیاق
کلى ابهام
کلى الهام!
.
.
.
سال ٩٨
...
انگار دارن برمیگردن
برمیگردم...!

ربه‌کا...
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 47 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27

داشتم دفتر خاطرات بابا رو میخوندم، یه جایى از من بخاطر طرز حرف زدنم با پسر عموم که ٥-٦ سال ازم کوچیکتر بود شکایت کرده بود، راضى نبوده ازم! دلم میخواست الان روبروم بود و سرش داد میکشیدم میگفتم به درک ک ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 3 تير 1398 ساعت: 22:26

یادم نمیاد توى هیچ دوره اى از زندگیم اینقدر دلسرد بوده باشم، انگار واقعا دیگه کارى ندارم توى این دنیا، نه امیدى و نه انگیزه اى. حالا میفهمم عصبانیت و هر واکنش تند منفى هم نشونه زنده بودنه، اما حالا تن ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1398 ساعت: 16:10

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ربه‌کا...
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1398 ساعت: 16:10

عسل ویار الویه کرده، گذاشتم مرغ و تخم مرغ و سیب زمینیش بپزه، منم دراز کشیدم کنارش و دوتایى کارتون میبینیم. همینجورى که چشمم به تلویزیونه مغزم روى دور تند داره میچرخه. با اینکه تقریبا یک ماهه مامانم بر ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 17:34

وقتى اسم وبلاگ رو اینجورى انتخاب و کردم دیگه از دیگران چه انتظاریه منو ببینن! من واقعیم منظورمه، نه مادر کسى یا دختر کسى ، منى که کلى احساس تلنبار شده ى تاریخ گذشته رو با خودم اینور اونور میکشم، منى که ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 17:34

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ربه‌کا...
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 17:34

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ربه‌کا...
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 20 تير 1397 ساعت: 18:57

ده دوازده سالم بود سر پله هاى خونه داییم نشسته بودم و یواشکى گریه میکردم دختر داییم که از من کوچیکتر بود توى راه مدرسه با یه پسره دوست شده بود و کلا روى ابرا سیر میکرد، منم داشتم خودمو سرزنش میکردم که خاک بر سرت کنن اونى که داره قاه قاه میخنده عاشق شده،تو غلط میکنى بخندى،واسه چى بخندى اصلا! بعدها فکر کردم اونایى که اهنگ عاشقانه گوش میکنن حتما عاشقن اما الان ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 20 تير 1397 ساعت: 18:57

اونقدر دیر به دیر میام سراغ وبلاگ که همه چیزش رو کلا فراموش میکنم،یوزر و پسورد که هیچى حتى یادم میره چه سرورى داشتم! نه اینکه حرفى واسه گفتن نداشته باشم، اتفاقا خیلى وقتها خیلى حرفم میاد اما نمیدونم چرا دیگه وبلاگنویسى دم دستم نیست، خیلى سختمه بیام اینجا بنویسم. یادمه قبل از ازدواج، اون وقتى که یاه ربه‌کا...ادامه مطلب
ما را در سایت ربه‌کا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0manieasale بازدید : 45 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 4:32